خدایا تو خیلی خوبی
یکی از خوبیات اینه که عجول و فراموشکار بودن بندههات رو بارها و بارها تحمل میکنی و باز یادشون میآری که کنارشون هستی و رها کردنی در کار نیست.
من بارها و بارها تو این وبلاگ از تلاش خودم برای درک معنای توکل و مرز واقعی بین توکل و حرکت و بدستگیری کارها توسط خود آدم نوشتهام. اما الان دارم از لحظاتی میگم که نمیدونی باید چیکار کنی و واقعا میمونی تو گِل و بعد بدون شلوغ پلوغ کردن و توی سکوت و از ته ته دل کارا رو میسپاری به خودش و میگی خداجون کار کار خودته. کمکم کن.
و بعد میبینی که کارا چطور به زیبایی درست میشن. مثل یه نسیم آروم و آروم ولی موثر.
...
یکی از چیزایی که این چند وقته تجربه کردهام اینه که اون شلوغ نکردن و به هم نریختن و یهجور غم نهفته داشتن، خیلی تو جواب گرفتن (یا بهتر بگم درک و شنیدن جوابی که خدا بهت میده) موثره.